نوشته شده توسط : mohammad

اشكهایم

  نگاه هایم

  حرفهایم

  و سكوتم

  نه

  هیچ یك اثری نداشت

  همه بی اثر بود

  می رود

  بدون نگاهی

  و من فكر می كنم

  و به یاد می آورم

  روزی را كه گفت " من هستم،تو هم باش "

  نگاهی می كنم

  من هستم

  اما او............

می نشینم

در كور سوی كوچه ی تنهایی

روزها به صبر

شب ها به انتظار

گذر زمان

گذر عمر

گفتند چون می گذرد غمی نیست

گذشت

اما با غم

گفتند این نیز بگذرد

گذشت

اما سخت

حال چه كنم

به چه شوقی

به چه امیدی

گذرعمر را تماشا كنم

در انتهای كوچه ی تنهایی

 

 

 

 

حرف آخر:

 

خواستم برای نبودنت دلتنگی کنم

 

که ....خیالت آمد






:: بازدید از این مطلب : 668
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 26 / 1 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: