نوشته شده توسط : mohammad

شوق آواز سفر بی تو دگر نیست مرا..........

                 

 

من از این خانه ی  ابری  به  خدا سیر شدم

جای خالی  تو  را  دیدم و  دلگیر  شدم

 

شبنم  از  خنده ی  خورشید  به  تنگ  آمد و سوخت

من  ز هُرم  غم  سنگین  تو  تبخیر  شدم

 

روزگاری  دل  من  با  تو  جوان  بود و جوان

تا  تو  رفتی  به  خدا  پیر شدم  پیر  شدم

 

با تو دیروز  سفر  تا  به  افق  داشت  دلم

بی تو  امروز  ندانسته  زمینگیر  شدم

 

شوق  آواز  سفر  بی تو   دگر  نیست  مرا

پَر  من  ریخته و پای به  زنجیر  شدم

 

بی تماشای  تو  ای  آبی  دریای  وجود

من  ز  دیدار همه  آینه ها   سیر  شدم



:: بازدید از این مطلب : 413
|
امتیاز مطلب : 123
|
تعداد امتیازدهندگان : 91
|
مجموع امتیاز : 91
تاریخ انتشار : 21 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره اين دل ديوونه واست دلتنگه
وقت از تو خوندنه ستاره ء ترانه هام
اسم تو برای من قشنگترين آهنگه
بی تو يك پرنده اسير بی پروازم
با تو اما ميرسم به قله آوازم
اگه تا آخر اين ترانه با من باشي
واسه تو سقفی از آهنگ و صدا ميسازم
با يك چشمك دوباره منو زنده كن ستاره
نذار از نفس بيفتم تويي تنها راه چاره
آی ستاره آی ستاره بی تو شب نوری نداره
اين ترانه تا هميشه تو رو ياد من مياره



:: بازدید از این مطلب : 364
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 21 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

خدایا ....

باز هم آمده ام تا سنگ صبور دقایق دلتنگیم باشی

من به سکوت اهورایی ات انس گرفته ام

خدایا .....

آمده ام تا بگویم چگونه هجوم سرمای زمستانت یخهای قلبم را ذوب میکند !

آمده ام تا برایت بگویم این روزها کسی در خلوت احساسم گام بر میدارد

که به زمزمه های عاشقانه دل بسته ام کرده

و هر روز به امید شنیدن ترانه هایش، حصار دل میشکافم

تا پنهانی به تماشای نگاه معصومانه اش بنشینم

حس امروزمن ، حس پرواز پر، در دستان وحشی باد

ترس آن دارم روزی از راه رسد ، که تو نیز مرا ببری ز یاد ....



:: بازدید از این مطلب : 417
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 21 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad



:: بازدید از این مطلب : 361
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 21 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad


وقتي او آمد درهاي قلبم را به رويش گشودم
و همچون کودکي بي ريا و به دور از تزوير با آغوشي باز پذيرايش شدم
غريبه اي را که فرسنگ ها از من دور بود.
او قدم به دنيايم گذاشت اما با سنگدلي شاخه هاي درخت زندگي ام را شکست
بي آنکه حتي از نگاه مهربان باغبان شرم کند.
پروردگار مهربانم از آسمان نيلگونش نظاره گر بي وفايي هايش بود
و صداي شکسته شدن شاخه هايم را مي شنيد.
اما من و باغبان با محبتم حتي آفتاب و آب چشمه را به روي نا مهرباني هايش
نبستيم.
به اين اميد که هم رنگمان شود.
اما او از جنس ما نبود.
او همچون گردباد وزيد
شاخه هايم را شکست و شکوفه هايم را پراکند.
به اميد آنکه از ما فراتر رود.اما...
مثل همه طوفانها مثل همه گردبادهاي تلخ آمد.
تلخي کرد و رفت.
زمستان بود و من صداي قدم هايش را به روي برگهاي خشک
که دورتر و دورتر مي شد شنيدم.
او رفت.حالا من و همه نهال ها و بوته ها به اميد بهاري ديگر
مثل بهاران سال گذشته بار ديگر به اميد شکفتن دوباره
به انتظار نشسته ايم...
اما نه با او...
...


:: بازدید از این مطلب : 396
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 21 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

آغوش

چشمانم را بر روي هم مي‌گذارم، و در آغوش مي‌گيرم لحظات پر از وسوسه را

 نسيم بهاري چون هاله‌اي مي‌بوسد لب‌هاي ترک خورده من را

و من غرق در دريايي از امواج نور قلبم را با پاي پياده مي‌پيمايم تا شايد گم شدن خود را در آن بيابم.

 خورشيد همچنان در قطره‌هاي شبنم مي‌درخشد، همه چيز زيباست حتي گم شدن در

روياي آرزوها



:: بازدید از این مطلب : 444
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 20 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad


:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 19 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

  توكه از خاطره عشق جدایم كردی 
            پس چرا باز غریبانه صدایم كردی 
                       تو همانی كه خریدی دل تنهایی مرا 
    بین تنهایی یك درد رهایم كردی
                   راه پر پیچ و خم و پر از طوفان بود 
     تو ولی كفشی از احساس به پایم كردی
                         همه زندگیم وقف تو عشق تو شد
         تو بگو گوشه كاری كه برایم كردی
                  گر، یه افسانه نبودم ولی مثل یك كتاب 
    كهنه و خرد شدم بس كه تو تایم كردی

 

             



:: بازدید از این مطلب : 373
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 19 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

بر ماسه ها نوشتم درياي هستي من از عشق توست سرشار




اين را به ياد بسپار


بر ماسه ها نوشتي اي همزبان ديرين اين آرزوي پاکي است



 اما به باد بسپار



The image “http://cmesle4u.persiangig.ir/vahid/in7hg1.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.




:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 19 / 3 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad
چیست در زمزمه مبهم آب!

 

همه می پرسند:
چیست در زمزمه ی مبهم آب؟
چیست در همهمه ی دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید،
روی این آبی آرام بلند،
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال؟
چیست در خلوت خاموش کبوتر ها ؟
چیست در کوشش بی حاصل موج؟
چیست در خنده ی جام ؟
که تو چندین ساعت،
مات و مبهوت به آن می نگری؟ 

من، مناجات درختان را، هنگام سحر،
رقص عطر گل یخ را با باد،
نفس پاک شقایق را در سینه ی کوه،
صحبت چلچله ها را با صبح،
نبض پاینده ی هستی را در گندم زار،
گردش رنگ و طراوت را در گونه ی گل،
همه را می شنوم، می بینم

من به این جمله نمی اندیشم! به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی،
تک و تنها به تو  می اندیشم
همه وقت،
همه جا،
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
تو بدان این را، تنها تو بدان!
تو بیا
تو بمان با من، تنها تو بمان!



:: بازدید از این مطلب : 389
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 17 / 3 / 1389 | نظرات ()