می نویسم تا بماند خاطراتم..... ---------------------------------------------- زندگی را با چیزهای بسیار ساده پر باید کرد. ساده ها، سطحی نیستند. خرید چند سیب ترش میتواند به عمق فلسفه ملاصدرا باشد. مشکل ما این نیست که برای شیرین کردن زندگی معجزه نمیکنیم؛ همانقدر که ویران میکنیم، نمیسازیم؛ همانقدر که کهنه میکنیم، تازگی نمیبخشیم؛ همانقدر که دور میشویم، باز نمیگردیم؛ همانقدر که آلوده میکنیم، پاک نمیکنیم؛ همانقدر که تعهدات و پیمانهای نخستین خود را فراموش میکنیم، آنها را به یاد نمیآوریم؛ همانقدر که از رونق میاندازیم، رونق نمیبخشیم. مشکل این است که از همه رویاهای خوش آغاز دور میشویم.
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
اینم یه شعری که کسی که منو گذاشت و رفت واسم فرستاد بودم به یادت روز و شب یکدم به یاد من نبودی اغاز عمر تلخ من بودی هم اغازم نبودی همراه ققنوس وجودم لحظه ها را پر بریدم پایان شد عمرم ولی پایان عمر من نبودی
:: بازدید از این مطلب : 769
شاید ان روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینطور نوشت هر گلی هم باشد......چه شقایق...چه گل پیچک و یاس زندگی اجبار است.....لاجرم باید زیست
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت روز میلاد همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت فکر شو بکن کسی که تو دنیا واست همه کس و همه چیز یه روز بدون این که دلیلی بگه زنگ بزنه بگه خداحافظ بدون اینکه دلیل براش داشته باشه که بخواد به تو بگه و تو هنوز بعد از یک سال که از اون روز بگذره داری به اون فکر می کنی