به خداحافظي تلخ تو سوگند، نشد
كه تو رفتي و دلم ثانيه اي بند نشد
لب تو ميوه ي ممنوع ولي لب هايم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل كند، نشد
با چراغي همه جا گشتم و گشتم در شهر
هيچ كس، هيچ كس اينجا به تو مانند نشد
هر كسي در دل من جاي خودش را دارد
جانشين تو در اين سينه خداوند نشد
خواستند از تو بگويند شبي شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
:: بازدید از این مطلب : 527
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11