نوشته شده توسط : mohammad

 

 عـــــــشـــــــــــق مــــــن......

 

کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری

 

سوارانی که در راهند میگویند می باری

 

تو را چون لحظه های آفتابی دوستت می دارم

 

مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری

 

مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی

 

مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری

 

زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند

 

و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری

 

هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد

 

عطش دارم بگو:

 

کی بر دلم یک ریز می باری....

 

 





:: بازدید از این مطلب : 637
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 3 / 2 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: