نوشته شده توسط : mohammad

وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی ، پرواز را.

راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.

 

دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر.

و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی.

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.

بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند! پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند.

پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!

اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست!

آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت.

***

وقتی رفتن آموختی ، دویدن بیاموز. ودویدن که آموختی ، پرواز را.. راه رفتن بیاموز زیرا هر روز باید از خودت تا خدا گام برداری. دویدن بیاموز زیرا چه بهتر که از خودت تا خدا بدوی. و پرواز را یادبگیر زیرا باید روزی از خودت تا خدا پر بزنی.

 



:: بازدید از این مطلب : 465
|
امتیاز مطلب : 282
|
تعداد امتیازدهندگان : 97
|
مجموع امتیاز : 97
تاریخ انتشار : 12 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

سلام ببخشید اگه چند وقت نبودم اخه عروسی داداشم بود حسابی سرم شلوغ شده بود



:: بازدید از این مطلب : 491
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 12 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

دروغکي عاشق نشو
که عاشقي راستي مي خواد
قولو قراراي قديم
نگو که يادت نمياد
نگو که يادت نمياد

نگو که اون حرفاي خوب
تمامشون يه قصه بود
طفلي دل ساده من
به پاي کي نشسته بود
به پاي کي نشسته بود

تويي که قصر قصه رو
ساختي با نيرنگو فريب
مني که اشنا شدم
با اين زمونه غريب
مني که دل به عشق تو
رو سادگي باخته بودم
چه سخته باورش ولي
عشقمو نشناخته بودم
عشقمو نشناخته بودم

بازم ميگم تا بدوني
که عاشقي راستي مي خواد
دروغ نگو که عاشقي
به رنگ چشمات نمياد
روطاق اسمون دل
سکه خورشيد مني
به شرطي که ديگه دم از
عشق دروغي نزني
عشق دروغي نزني

دروغکي عاشق نشو
که عاشقي راستي مي خواد
قولو قراراي قديم
نگو که يادت نمياد
نگو که يادت نمياد

نگو که اون حرفاي خوب
تمامشون يه قصه بود
طفلي دل ساده من
به پاي کي نشسته بود
به پاي کي نشسته بود


:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 134
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 24 / 6 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

دلم براي کسي تنگ است

دلم براي کسي تنگ است که دل تنگ است

دلم براي کسي تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هديه مي دهد

دلم براي کسي تنگ است که با زيبايي کلا مش مرا در عشقش غرق مي کند


دلم براي کسي تنگ است که تنم اغوشش را مي طلبد

دلم براي کسي تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را مي طلبد

دلم براي کسي تنگ است که سرم شانه هايش را آرزو دارد

دلم براي کسي تنگ است که گوشهايم شندين صدايش را حسرت مي کشد

دلم براي کسي تنگ است که چشمانم ، چشمانش را مي طلبد

دلم براي کسي تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست

دلم براي کسي تنگ است که اشکهايم را ديده

دلم براي کسي تنگ است که تنهاييم را چشيده

دلم براي کسي تنگ است که سرنوشتش همانند من است

دلم براي کسي تنگ است که دلش همانند دل من است

دلم براي کسي تنگ است که تنهاييش تنهايي من است

دلم براي کسي تنگ است که مرهم زخمهاي کهنه است

دلم براي کسي تنگ است که محرم اصرار است

دلم براي کسي تنگ است که راهنمايي زندگيست

دلم براي کسي تنگ است که قلب من براي داشتنش عمرها صبر مي کند

 

دلم براي کسي تنگ است که دل تنگ دل تنگيهايم است

دلم براي کسي تنگ است .............

 

 



:: بازدید از این مطلب : 395
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 23 / 6 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

در ذهن آشفته ام مست٬

به دنبال خاطرات تو می گردم تا با آنها کمی آرام بگیرم
راستی برایت بگویم
از وقتی که رفتی چشمهایم
همانند یک کودک بچه خودشان را خیس می کنند
یادت هست وقتی که خیس می شدند...
با دستهای کوچکت روی چشمهایم می گذاشتی تا آرام بگیرند٬ من که خوب یادم هست
دیشب با همان چشمهای خیس پشت پنجره رفتم
گفتم شاید تو٬ نمی دانم کجا٬ پشت پنجره باشی
تا انعکاس صورت ماهت را در ماه ببینم
مثل همیشه که دلتنگت می شدم
تا صبح نشستم
اما نیامدی....

 

 
 



:: بازدید از این مطلب : 448
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : 17 / 6 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

 

از من رمیده ای و من ساده دل هنوز

بی مهری و جفای تو باور نمی کنم

دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این

دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم

رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید

دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم

دیگر چگونه مستی یک بوسه تورا

دراین سکوت تیه جستجو کنم



:: بازدید از این مطلب : 433
|
امتیاز مطلب : 153
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46
تاریخ انتشار : 17 / 6 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

وقتی كه تنهایی میاد حس میكنم كه بی كسم

ترانه هام می سوزن و بریده میشه نفسم

ثانیه ها نمیگذرن هیچ موقع فردام نمیاد

دلم میگه زندگی رو با این همه درد نمیخواد

بس آخه چقدر میخوای منو به بازی بگیری

كاشكی كه راحتم كنی بگی الهی بمیری

بی رحمی عادتت شده دست خودت نیست میدونم

آخر یه روز میری و من تو حسرت تو میمیونم

دست خودت نیست میدونم

لعنت به اون دل سیات نفرین به این بخت بدم

سیاه شده روز و شبم اسیر و در به در شدم

قصه ما را هركسی  می خونه میگه شاعره

واسه نوشتن دروغ دستاش همیشه حاضره

بسه آخه چقدر میخوای  منو به بازی بگیری

كاشكی كه راحتم كنی بگی الهی بمیری

بی رحمی عادتت شده دست خودت نیست میدونم

اخر یه روز میری و من تو حسرت تو میمونم



:: بازدید از این مطلب : 439
|
امتیاز مطلب : 142
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
تاریخ انتشار : 15 / 6 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

 

گل مغرور قشنگم...

غم نگاه آخرت تو لحظه ی خدافظی  

گریه ی بی وقفه ی من تو اون روزای کاغذی

قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار

چه بی دووم بود قولمون جدا شدیم آخرکار

تو حسرت نبودنت... من با خیالتم خوشم...

با رفتنم از این دیار آرزوهامو میکشم...

کوله بارم پره حسرت... تو دلم یه دنیا درده  

مثل آواره ای تنهام تو خیابونی که سرده....

تا خیالت به سرم میزنه گریم میگیره..

آروم آروم دل تنگم داره بی تو میمیره

گل مغرور قشنگم من فراموشت نکردم

بی تو دنیا رو نمیخوام

!!میرم و برنمیگردم!!


 



:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 106
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : 15 / 6 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad
دارو خانه ها را بیهوده نگردید

درمان ندارد

درد را از هر سو که بخوانی درد است


...
آینه « نامرد » را « درمان » می کند ؟
و درد

همچنان درد است


:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : 9 / 6 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : mohammad

زندگي نقطه سر خط ، بي وفاييت شده عادت
تو نوشته بودي ديدار ، سه تا نقطه به قيامت

زندگي نقطه سر خط ، تلگرافي شده نامه ت
قلبمو مچاله كردي ، لاي نقطه چين نامه ت

عزيزم نقطه ته خط ، برو با خيال راحت
به تو تقديم اين ترانه ،  عوض جواب نامه ت

با 32 حرف دلگير ،مختصر، مفيد و ساده
گفتي كه سايه ي عشقت ، از سرم خيلي زياده

زير دردو خط كشيدي، ضربدر زدي رو اسمم
تا بدونم كه به عشقت تا كه جون دارم طلسمم

روي يك كاغذ بي خط، حرفاي خسته به نوبت
روي سرزمين نامه ت، حرف << ت >> كرده قيامت

<< ت >> مثه تو، مثه ترديد، << ت >> مثه آخره طاقت
مثله تنهايي مثه تب مثله آخره خيانت

عزيزم نقطه ته خط ، برو با خيال راحت
به تو تقديم اين ترانه ،  عوض جواب نامه ت


:: بازدید از این مطلب : 429
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : 9 / 6 / 1389 | نظرات ()